چگونه دشمن را رنگ کنيم؟


 

نويسنده:علي رنجبران




 
قبل تر از اينکه دوربين هاي اتوفوکوس جديد به بازار بيايند،سيستم فوکوس يا واضح کردن تصوير در دوربين ها دستي بود. در داخل منظره ياب دوربين،تصوير به دو بخش تقسيم مي شد. آن وقت اگر با دوربين به يک خط صاف نگاه مي کرديد انگار که يک عکس را از وسط بريده و بعد با کمي جابه جايي در جهت بريدگي،آن را به هم چسب زده ايد. عکاس بعد از ديدن اين صحنه بايد آن قدر رينگ فوکوس را مي چرخاند تا دو نيمه تصوير بر هم منطبق مي شدند. حالاروي لنز مي توانستند فاصله خودتان تا جسم را به صورت تقريبي بخوانيد. همين سيستم به صورت دقيق تر در فاصله ياب هاي نظامي مورد استفاده قرار مي گرفت. اما اين سيستم نقص هايي داشت؛مثلا متکي به شکل اجسام و خطوط آنها براي فوکوس کردن بود. همين نقص باعث شد تا سيستم استتار دازل در زمان جنگ جهاني اول و دوم به کار گرفته شود. سيستمي با استفاده از رنگ آميزي عجيب کشتي ها.
دازل در لغت به معناي خيره شدن يا کوري موقت است. در اين روش کشتي ها يا اجسام به روش خاصي رنگ آميزي مي شوند. ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که اين رنگ آميزي نه تنها کمکي به پنهان شدن نمي کند بلکه بيشتر باعث انگشت نما شدن هدف مورد نظر مي شود. اما اين روش درحوالي سال1916به وسيله نيروي دريايي انگلستان به کار گرفته شد. درآن سال نقاش نيروي دريايي «نورمن ويلکينسون»ايده اي در اين زمينه مطرح کرد که مورد موافقت نيروي دريايي قرار گرفت. در مدل پيشنهادي ويلکينسون اشيا با رنگ هاي متضاد رنگ آميزي شده و اشکال همديگر را قطع کرده و داخل هم مي شوند. ابتدا اين طرح روي کشتي هاي مدل،آزمايش شد به اين ترتيب با اين آزمايش،صحت طرح او ثابت شد. به اين ترتيب طرح روي کشتي هاي انگليسي اجرا شد. کشتي اچ ال ام الساتين،اولين کشتي نيروي دريايي انگلستان بود که به اين ترتيب رنگ آميزي شد. با اين همه نتايج تحقيقات نيروي دريايي انگلستان نشان داد که اين طرح ها از حمله زير دريايي ها جلوگيري نمي کند. با اين همه در زمان جنگ بيشتر از دو هزار شناور نيروي دريايي به اين روش رنگ آميزي شدند. ويلکينسون مي گويد:«مهم اين نيست که کشتي ديده بشود يا نشود،مساله اين است که اشتباه انجام شود و کشتي هدف قرار نگيرد.»

طرح فريب
 

دازل تشخيص ويژگي هاي جسم را دشوار مي کند. ويژگي هايي مثل اندازه،فاصله،نوع کشتي،سرعت و جهت حرکت آن. به اين ترتيب کسي که کشتي را مي ديد نمي توانست تشخيص دهد که در حال نگاه کردن به يک قايق است يا جلوي يک ناوبزرگ. يکي ديگر از ويژگي هاي اين روش در اين بود که ديده بان نمي توانست تشخيص بدهد کشتي دارد نزديک مي شود يا از او دور مي شود. دستگاه هاي فاصله ياب بر اساس روش تطبيق کامل تصوير کار مي کنند. در اين دستگاه ها تصوير به دو نيمه تقسيم شده است؛دو نيمه اي که تنها در صورت فوکوس کامل بر هم منطبق مي شوند يعني اپراتور به صورت دستي آن قدر دستگاه را تنظيم مي کند تا دو نيمه به صورت کامل برهم منطبق شوند. آن وقت از روي شمارگر دستگاه،فاصله را تشخيص مي دهد. اما روش دازل باعث مي شد که از نظر اپراتور اين نيمه هيچ وقت روي هم منطبق نشوند چون در هم رفتگي طرح ها و شکست هاي آنها شبيه به شکست ناشي از منطبق نبودن دو نيمه بودند.

جسم خاکستري
 

ديده بان هاي دريايي براي تشخيص سرعت کشتي،از شدت موجي استفاده مي کنند که در جلوي کشتي ايجاد مي شود. طرح هاي دازل وقتي از راه دور ديده مي شوند باعث مختل شدن طرح اين موج مي شوند. به اين ترتيب تشخيص جهت حرکت و سرعت کشتي هم به شدت مشکل مي شد. چشم انسان به سادگي به وسيله خطوط از جهت اصلي منحرف مي شود. خطوط متقاطع روي اين کشتي نوعي سردر گمي براي کشتي به وجود مي آوردند. از طرف ديگر وقتي ما به رنگي نگاه مي کنيم،مغز ما به طور خودکار مکمل آن رنگ را تشکيل مي دهد تا يک تصوير با رنگ خنثي ايجاد شود؛مثلا اگر ما به يک صفحه خاکستري با رنگ قرمز خيره شويم آن وقت رنگ خاکستري زمينه مايه اي از رنگ سبز به خودش مي گيرد. اين کار براي رسيدن چشم به تعادل لازم است. به اين ترتيب ما حرکت اجسام دور را از روي تغيير تضاد رنگ ها درک کنيم. اما وقتي اين کشتي ها با رنگ هاي مکمل که بيشترين تضاد را دارند رنگ آميزي مي شدند،چشم کسي که به آنها نگاه مي کرد به تعادل مي رسيد و انگار به يک لکه خاکستري دور نگاه مي کرد. رنگ خاکستري در محيط دريا کمترين تضاد را با محيط اطراف ايجاد مي کند،به اين ترتيب يا ديده نمي شود يا درک حرکت آن بسيار دشوار خواهد بود.

منبع:دانستنيها شماره 16